معنی فارسی calibrations
B1کالیبراسیونها، فرایندهای تنظیم و بررسی دقت کارکرد ابزارها و تجهیزات هستند.
The plural form of calibration, referring to multiple instances of adjustment of measurement instruments.
- noun
noun
معنی(noun):
The act of calibrating something.
example
معنی(example):
کالیبراسیونهای منظم تضمین میکنند که تجهیزات قابل اعتماد باقی بمانند.
مثال:
Regular calibrations ensure the equipment remains reliable.
معنی(example):
آزمایشگاه چندین کالیبراسیون در این ماه انجام داد.
مثال:
The lab conducted several calibrations this month.
معنی فارسی کلمه calibrations
:
کالیبراسیونها، فرایندهای تنظیم و بررسی دقت کارکرد ابزارها و تجهیزات هستند.