معنی فارسی caliphal

B1

خلافت، دوره‌ای که در آن یک رهبر اسلامی، خلافت را بر عهده دارد.

Related to the caliphate, a form of Islamic government led by a caliph.

example
معنی(example):

دوره خلافت با پیشرفت‌های فرهنگی قابل توجهی مشخص شد.

مثال:

The caliphal period was marked by significant cultural advancements.

معنی(example):

بسیاری از دانشمندان در دوره خلافت پیشرفت کردند.

مثال:

Many scholars thrived during the caliphal era.

معنی فارسی کلمه caliphal

: معنی caliphal به فارسی

خلافت، دوره‌ای که در آن یک رهبر اسلامی، خلافت را بر عهده دارد.