معنی فارسی calmed
B1آرام شدن یا آرام کردن به معنای کم کردن تنش یا اضطراب است.
To make someone or something quiet or less agitated.
- verb
verb
معنی(verb):
To make calm.
مثال:
to calm a crying baby
معنی(verb):
To become calm.
example
معنی(example):
مادر نوزاد گریهکنانش را آرام کرد.
مثال:
The mother calmed her crying baby.
معنی(example):
او قبل از اجرا، ترسهایش را آرام کرد.
مثال:
He calmed his fears before the performance.
معنی فارسی کلمه calmed
:
آرام شدن یا آرام کردن به معنای کم کردن تنش یا اضطراب است.