معنی فارسی camelish
B1خصلت یا صفتی که به چیزی شترمانند شباهت دارد.
Having characteristics reminiscent of a camel.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رفتار شترمانند او را در میان گروه منحصر به فرد کرد.
مثال:
His camelish behavior made him unique among the group.
معنی(example):
ویژگیهای شترمانند نقاشی، جوهره بیابان را به تصویر کشید.
مثال:
The camelish features of the painting captured the essence of the desert.
معنی فارسی کلمه camelish
:
خصلت یا صفتی که به چیزی شترمانند شباهت دارد.