معنی فارسی camelishness

B1

کیفیت یا حالت شترمانند بودن.

The quality of being camel-like.

example
معنی(example):

شترمانند داستان شنوندگان را جذب کرد.

مثال:

The camelishness of the story fascinated the listeners.

معنی(example):

شترمانند او باعث می‌شود در نقش داستان‌گو برجسته شود.

مثال:

Her camelishness makes her stand out as a storyteller.

معنی فارسی کلمه camelishness

: معنی camelishness به فارسی

کیفیت یا حالت شترمانند بودن.