معنی فارسی camphanic

B1

اسیدی که از کمفان مشتق می‌شود و ویژگی‌های عطر خاصی دارد.

An acid derived from camphane known for its specific aromatic characteristics.

example
معنی(example):

اسید کمفانیک به خاطر خصوصیات عطر منحصر به فردش شناخته شده است.

مثال:

The camphanic acid is known for its distinct aromatic properties.

معنی(example):

دانشمندان ترکیبات کمفانیک را برای استفاده‌های بالقوه‌شان مطالعه کردند.

مثال:

Scientists studied camphanic compounds for their potential uses.

معنی فارسی کلمه camphanic

: معنی camphanic به فارسی

اسیدی که از کمفان مشتق می‌شود و ویژگی‌های عطر خاصی دارد.