معنی فارسی camra
B1دوربین، وسیلهای برای ثبت تصاویر.
Camera, a device used for capturing images.
- NOUN
example
معنی(example):
من با دوربینم عکسی گرفتم.
مثال:
I took a picture with my camra.
معنی(example):
دوربین جدید و گرانقیمتی بود.
مثال:
The camra was new and expensive.
معنی فارسی کلمه camra
:
دوربین، وسیلهای برای ثبت تصاویر.