معنی فارسی candent

B1

داغ و در حال درخشیدن؛ معمولاً برای توصیف اشیاء یا مواد گرم استفاده می‌شود.

Hot and glowing; typically used to describe objects or materials that are heated.

example
معنی(example):

درخشش داغ لاوا هم زیبا و هم خطرناک بود.

مثال:

The candent glow of the lava was both beautiful and dangerous.

معنی(example):

او لبخند داغی زد که اتاق را روشن کرد.

مثال:

He wore a candent smile that lit up the room.

معنی فارسی کلمه candent

: معنی candent به فارسی

داغ و در حال درخشیدن؛ معمولاً برای توصیف اشیاء یا مواد گرم استفاده می‌شود.