معنی فارسی cannot take one's eyes off
B2نمی‌توان چشم را از چیزی برداشت، به معنای جذابیت یا شیفتگی شدید به یک چیز.
To be unable to stop looking at something because it is so interesting or attractive.
- IDIOM
example
معنی(example):
او نمی‌تواند چشمش را از نقاشی زیبا بردارد.
مثال:
She cannot take her eyes off the beautiful painting.
معنی(example):
فیلم به قدری جذاب بود که نمی‌توانستم چشمم را از صفحه بردارم.
مثال:
The movie was so captivating that I couldn't take my eyes off the screen.
معنی فارسی کلمه cannot take one's eyes off
:نمی‌توان چشم را از چیزی برداشت، به معنای جذابیت یا شیفتگی شدید به یک چیز.
