معنی فارسی cantharidizing
B1عملی که در آن از کانتاریدین برای درمان استفاده میشود.
The process of applying cantharidin for therapeutic purposes.
- VERB
example
معنی(example):
آنها در حال حاضر ناحیه آسیبدیده را برای ترغیب بهبودی کانتاریدیزه میکنند.
مثال:
They are currently cantharidizing the affected area to promote healing.
معنی(example):
فرایند کانتاریدیزه کردن نیازمند نظارت دقیق است.
مثال:
The process of cantharidizing requires careful monitoring.
معنی فارسی کلمه cantharidizing
:
عملی که در آن از کانتاریدین برای درمان استفاده میشود.