معنی فارسی cantonalism

B2

سیستم سیاسی که در آن مناطق یا کانتون‌ها قدرت خود را در اداره امور محلی دارند و به مدیریت مستقل دست می‌یابند.

A political system in which regions or cantons have autonomy to govern local matters.

example
معنی(example):

کنفدراسیون به مناطق مختلف اجازه می‌دهد که خود را اداره کنند.

مثال:

Cantonalism allows different regions to govern themselves.

معنی(example):

کشور برای تطبیق با جمعیت متنوع خود کنفدراسیون را پذیرفت.

مثال:

The country adopted cantonalism to accommodate its diverse population.

معنی فارسی کلمه cantonalism

: معنی cantonalism به فارسی

سیستم سیاسی که در آن مناطق یا کانتون‌ها قدرت خود را در اداره امور محلی دارند و به مدیریت مستقل دست می‌یابند.