معنی فارسی cantoned
B1به معنای تقسیمبندی یا جداسازی مناطق به گروههای مختلف، معمولاً برای اهداف مدیریتی.
Divided or separated into districts or groups, often for administrative purposes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شهر به چندین منطقه تقسیم شد.
مثال:
The city was cantoned into several districts.
معنی(example):
او در یک منطقه تقسیمبندی شده زندگی میکرد که بهطور خودگردان اداره میشد.
مثال:
He lived in a cantoned area, which was self-governed.
معنی فارسی کلمه cantoned
:
به معنای تقسیمبندی یا جداسازی مناطق به گروههای مختلف، معمولاً برای اهداف مدیریتی.