معنی فارسی cantoon
B1ترکیب یا تقسیم فعالیتها به گروههای کوچکتر برای مدیریت بهتر و مؤثرتر.
To group or divide activities into smaller sections for better management.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند تا فعالیتهای فرهنگی خود را کنفدراسیون کنند.
مثال:
They decided to cantoon their cultural activities.
معنی(example):
برای کنفدراسیون رویدادها، کمیتههای مختلفی ایجاد کردند.
مثال:
To cantoon the events, they created various committees.
معنی فارسی کلمه cantoon
:
ترکیب یا تقسیم فعالیتها به گروههای کوچکتر برای مدیریت بهتر و مؤثرتر.