معنی فارسی capersomeness

B1

کاپرسمی، حالت یا خصوصیت سرزنده و پر نشاط بودن.

The quality of being lively and adventurous.

example
معنی(example):

سرزندگی و کاپرسمی نگرش او واگیردار بود.

مثال:

The capersomeness of her attitude was infectious.

معنی(example):

او به کاپرسمی او در مواجهه با چالش‌ها افتخار می‌کرد.

مثال:

He admired her capersomeness in facing challenges.

معنی فارسی کلمه capersomeness

: معنی capersomeness به فارسی

کاپرسمی، حالت یا خصوصیت سرزنده و پر نشاط بودن.