معنی فارسی capillament
B1کاپیلامنت، ساختاری نازک و رشتهای مشابه به مو که در تحقیقات زیستشناسی استفاده میشود.
Refers to a fine, hair-like structure often studied in biological contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
کاپیلامنت اصطلاحی است که در مطالعه مو به کار میرود.
مثال:
The capillament is a term used in the study of hair.
معنی(example):
محققان کاپیلامنت را زیر میکروسکوپ بررسی کردند.
مثال:
Researchers examined the capillament under a microscope.
معنی فارسی کلمه capillament
:
کاپیلامنت، ساختاری نازک و رشتهای مشابه به مو که در تحقیقات زیستشناسی استفاده میشود.