معنی فارسی capillation

B1

وجود مو یا الیاف نازک بر روی سطحی خاص، به ویژه در گیاهان.

The condition of having hair or fine fibers on a surface.

example
معنی(example):

کاپیلاتیون به وجود مو یا الیاف نازک بر روی یک سطح اشاره دارد.

مثال:

Capillation refers to the presence of hair or fine fibers on a surface.

معنی(example):

کاپیلاتیون گیاه به آن کمک می‌کند تا رطوبت را حفظ کند.

مثال:

The capillation of the plant helps it to retain moisture.

معنی فارسی کلمه capillation

: معنی capillation به فارسی

وجود مو یا الیاف نازک بر روی سطحی خاص، به ویژه در گیاهان.