معنی فارسی capita

B1

به معنی هر فرد به طور جداگانه در یک گروه است.

Per individual; typically used in the context of statistics.

example
معنی(example):

هزینه به ازای هر نفر هر سال در حال افزایش است.

مثال:

The cost per capita is rising every year.

معنی(example):

در بسیاری از کشورها، درآمد به ازای هر نفر یک شاخص اقتصادی کلیدی است.

مثال:

In many countries, per capita income is a key economic indicator.

معنی فارسی کلمه capita

: معنی capita به فارسی

به معنی هر فرد به طور جداگانه در یک گروه است.