معنی فارسی capsular

B1

کپسولی، چیزی که به شکل کپسول است، مانند یک پوشش یا قالب.

Relating to or shaped like a capsule.

example
معنی(example):

ساختار کپسولی از دانه‌ها محافظت می‌کند.

مثال:

The capsular structure protects the seeds.

معنی(example):

طراحی‌های کپسولی در معماری مدرن رایج هستند.

مثال:

Capsular designs are common in modern architecture.

معنی فارسی کلمه capsular

: معنی capsular به فارسی

کپسولی، چیزی که به شکل کپسول است، مانند یک پوشش یا قالب.