معنی فارسی capsuling

B1

عملی است که طی آن مواد درون کپسول قرار می‌گیرند.

The act of enclosing substances in capsules.

example
معنی(example):

کپسوله کردن به حفظ دارو کمک می‌کند.

مثال:

Capsuling helps in preserving the medicine.

معنی(example):

فرآیند کپسوله کردن برای ایمنی محصول ضروری است.

مثال:

The capsuling process is essential for product safety.

معنی فارسی کلمه capsuling

: معنی capsuling به فارسی

عملی است که طی آن مواد درون کپسول قرار می‌گیرند.