معنی فارسی captainess
B1کاپیتان زن، به زنانی اطلاق می شود که فرماندهی کشتی یا گروهی را بر عهده دارند.
A female captain or the leader of a ship or group.
- NOUN
example
معنی(example):
کاپیتان زن با اطمینان کشتی را هدایت کرد.
مثال:
The captainess led the ship confidently.
معنی(example):
او به عنوان یک کاپیتان زن ماهر شناخته شد.
مثال:
She was recognized as a skilled captainess.
معنی فارسی کلمه captainess
:
کاپیتان زن، به زنانی اطلاق می شود که فرماندهی کشتی یا گروهی را بر عهده دارند.