معنی فارسی captainly

B2

به شیوه‌ای مربوط به یک کاپیتان، دارای صفات و ویژگی‌های رهبری و اقتدار.

In a manner characteristic of a captain; displaying leadership qualities.

example
معنی(example):

شیوه کاپیتانی رهبر اعتماد به نفس را الهام بخشید.

مثال:

The captainly manner of the leader inspired confidence.

معنی(example):

او در طول جلسه با لحن کاپیتانی صحبت کرد.

مثال:

He spoke in a captainly tone during the meeting.

معنی فارسی کلمه captainly

: معنی captainly به فارسی

به شیوه‌ای مربوط به یک کاپیتان، دارای صفات و ویژگی‌های رهبری و اقتدار.