معنی فارسی caracolling
B1کاراکول کردن به معنای جمعآوری و مرتبکردن پوستههاست.
The act of collecting and arranging shells, often done as a leisurely activity.
- VERB
example
معنی(example):
او در سفرهای ساحلی خود از کاراکول کردن پوستهها لذت میبرد.
مثال:
She enjoys caracolling shells during her beach trips.
معنی(example):
کاراکول کردن به یک سرگرمی محبوب برای بسیاری تبدیل شده است.
مثال:
Caracolling has become a popular hobby for many.
معنی فارسی کلمه caracolling
:
کاراکول کردن به معنای جمعآوری و مرتبکردن پوستههاست.