معنی فارسی carbolating
B1کاربولاته کردن به عمل افزودن کربولیک اسید به یک محلول یا ترکیب اطلاق میشود.
The action of treating a solution or sample with carbonic acid.
- VERB
example
معنی(example):
فرآیند کاربولاته کردن زمان و دقت میطلبد.
مثال:
The process of carbolating takes time and precision.
معنی(example):
کاربولاته کردن مواد شیمیایی به تجهیزات ویژهای نیاز داشت.
مثال:
Carbolating the chemicals required special equipment.
معنی فارسی کلمه carbolating
:
کاربولاته کردن به عمل افزودن کربولیک اسید به یک محلول یا ترکیب اطلاق میشود.