معنی فارسی carbolated

B1

کاربولاته شده به حالتی اطلاق می‌شود که ماده‌ای با کربولیک اسید ترکیب شده باشد.

Describing a sample or solution that has been treated with carbonic acid.

example
معنی(example):

محلول کاربولاته شده آماده استفاده بود.

مثال:

The carbolated solution was ready for use.

معنی(example):

آنها نمونه‌های کاربولاته شده را در مکانی خنک نگه داشتند.

مثال:

They stored the carbolated samples in a cool place.

معنی فارسی کلمه carbolated

: معنی carbolated به فارسی

کاربولاته شده به حالتی اطلاق می‌شود که ماده‌ای با کربولیک اسید ترکیب شده باشد.