معنی فارسی carboyed
B1کاربوید شده به معنای محفوظ نگه داشتن مایعات در ظرفهای بزرگ شیشهای است.
To place a liquid in a large glass container called a carboy for storage.
- VERB
example
معنی(example):
شیمیدان مایع را در کاربوید قرار داد تا آن را ایمن نگه دارد.
مثال:
The chemist carboyed the liquid to keep it safe.
معنی(example):
پس از کاربوید کردن، ماده شیمیایی پایدار ماند.
مثال:
After carboying, the chemical remained stable.
معنی فارسی کلمه carboyed
:
کاربوید شده به معنای محفوظ نگه داشتن مایعات در ظرفهای بزرگ شیشهای است.