معنی فارسی carbolising

B1

کاربوله کردن، عمل استفاده از کاربوله به منظور حفاظت از چوب.

The process of treating wood with carboline to protect it.

example
معنی(example):

کاربوله کردن چوب می‌تواند عمر آن را افزایش دهد.

مثال:

Carbolising the wood can extend its lifespan.

معنی(example):

کارگران در حال کاربوله کردن چند تکه مبلمان هستند.

مثال:

The workers are carbolising several pieces of furniture.

معنی فارسی کلمه carbolising

: معنی carbolising به فارسی

کاربوله کردن، عمل استفاده از کاربوله به منظور حفاظت از چوب.