معنی فارسی carceration
B2کارسرش به معنای عمل زندانی کردن یا حبس است.
The act of imprisoning or the condition of being imprisoned
- NOUN
example
معنی(example):
حبس اغلب آخرین راه برای برخورد با جنایتکاران است.
مثال:
Carceration is often a last resort for dealing with criminals.
معنی(example):
بحث درباره روشهای زندانی کردن همچنان مربوط است.
مثال:
The discussion about carceration methods continues to be relevant.
معنی فارسی کلمه carceration
:
کارسرش به معنای عمل زندانی کردن یا حبس است.