معنی فارسی cardiameter
B1وسیلهای برای اندازهگیری ابعاد قلب.
An instrument used to measure the dimensions of the heart.
- NOUN
example
معنی(example):
یک کاردیامتر برای اندازهگیری اندازه قلب استفاده میشود.
مثال:
A cardiameter is used to measure the size of the heart.
معنی(example):
کاردیامتر نشان داد که اندازه قلب افزایش یافته است.
مثال:
The cardiameter showed an increase in heart size.
معنی فارسی کلمه cardiameter
:
وسیلهای برای اندازهگیری ابعاد قلب.