معنی فارسی cardinalis
B1کاردینالیسم، مربوط به مقام یا ویژگی کاردینال که در برخی از سازمانهای دینی مانند کلیسا وجود دارد.
Relating to a cardinal, specifically in a religious context.
- NOUN
example
معنی(example):
کاردینالیسم یک شخصیت برجسته در مباحث دینی است.
مثال:
The cardinalis is a prominent figure in religious discussions.
معنی(example):
در طبیعت، گونههای کاردینالیس معمولاً رنگهای زندهای دارند.
مثال:
In nature, cardinalis species often exhibit bright colors.
معنی فارسی کلمه cardinalis
:
کاردینالیسم، مربوط به مقام یا ویژگی کاردینال که در برخی از سازمانهای دینی مانند کلیسا وجود دارد.