معنی فارسی cardines

B2

کاردین، محور یا لولاهایی که در درب‌ها برای چرخش آن‌ها استفاده می‌شوند.

The hinges or pivots of a door or similar object.

example
معنی(example):

کاردین‌های در از استیل ضد زنگ ساخته شده بودند.

مثال:

The cardines of the door were made from stainless steel.

معنی(example):

او کاردین‌ها را تعویض کرد تا اطمینان حاصل کند در به آرامی باز شود.

مثال:

He replaced the cardines to ensure the door would open smoothly.

معنی فارسی کلمه cardines

: معنی cardines به فارسی

کاردین، محور یا لولاهایی که در درب‌ها برای چرخش آن‌ها استفاده می‌شوند.