معنی فارسی cardiotomy
B2عمل جراحی برای باز کردن قلب به منظور درمان بیماریهای قلبی.
A surgical procedure to open the heart for treatment of heart conditions.
- NOUN
example
معنی(example):
جراح برای دسترسی به قلب یک کاردیوتومی انجام داد.
مثال:
The surgeon performed a cardiotomy to access the heart.
معنی(example):
در مواقع اضطراری، یک کاردیوتومی میتواند جاننجاتدهنده باشد.
مثال:
In emergencies, a cardiotomy can be life-saving.
معنی فارسی کلمه cardiotomy
:
عمل جراحی برای باز کردن قلب به منظور درمان بیماریهای قلبی.