معنی فارسی cardiotonic

B2

داروهایی که عملکرد قلب را تقویت می‌کنند.

Drugs that enhance the contractility of the heart muscle.

example
معنی(example):

داروهای کاردیوتونیک برای بهبود عملکرد قلب استفاده می‌شوند.

مثال:

Cardiotonic drugs are used to improve heart function.

معنی(example):

پزشک یک داروی کاردیوتونیک برای کمک به بیمار خود تجویز کرد.

مثال:

The doctor prescribed a cardiotonic to help his patient.

معنی فارسی کلمه cardiotonic

: معنی cardiotonic به فارسی

داروهایی که عملکرد قلب را تقویت می‌کنند.