معنی فارسی caressable
B1قابل نوازش، به ویژه به خاطر لطافت و نرمی.
Capable of being caressed; soft and comforting in texture or demeanor.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این تولهسگ پوست نرمی دارد که شما را به نوازش کردنش میکشاند.
مثال:
The puppy has a caressable fur that makes you want to pet it.
معنی(example):
خوی نازکدل او را بسیار قابلدسترس کرده بود.
مثال:
Her caressable demeanor made her very approachable.
معنی فارسی کلمه caressable
:
قابل نوازش، به ویژه به خاطر لطافت و نرمی.