معنی فارسی caressively
B1محبتآمیز، با نرمی و ملایمت انجام شده.
Done in a gentle and affectionate manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به آرامی انگشتانش را از میان موهایش گذراند.
مثال:
She caressively brushed her fingers through his hair.
معنی(example):
او در طول فیلم به آرامی دست او را گرفت.
مثال:
He caressively held her hand during the movie.
معنی فارسی کلمه caressively
:
محبتآمیز، با نرمی و ملایمت انجام شده.