معنی فارسی carfax

B1

سرویسی که تاریخچهٔ وسایل نقلیه را برای خریداران فراهم می‌کند.

A service that provides vehicle history reports to buyers.

example
معنی(example):

قبل از خرید ماشین دست دوم، گزارش carfax را بررسی کردم.

مثال:

I checked the carfax report before buying the used car.

معنی(example):

Carfax گزارش‌های تاریخچه‌ای دقیقی برای وسایل نقلیه ارائه می‌دهد.

مثال:

Carfax provides detailed history reports for vehicles.

معنی فارسی کلمه carfax

: معنی carfax به فارسی

سرویسی که تاریخچهٔ وسایل نقلیه را برای خریداران فراهم می‌کند.