معنی فارسی carinated
B1کاریناته، اصطلاحی برای توصیف اشیاء یا ساختارهایی با لبهها یا گودی مشخص.
Having a ridge or keeling, often used in reference to designs or structures.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی کاریناته بدنه، پایداری کشتی را بهبود میبخشد.
مثال:
The carinated design of the hull improves the ship's stability.
معنی(example):
او لبه کاریناته اثر را در طول تجزیه و تحلیل خود متوجه شد.
مثال:
She noticed the carinated edge of the artifact during her analysis.
معنی فارسی کلمه carinated
:
کاریناته، اصطلاحی برای توصیف اشیاء یا ساختارهایی با لبهها یا گودی مشخص.