معنی فارسی carinula
B1کارینولا، اصطلاحی در علم حشرهشناسی برای توصیف ساختارهای کوچک با عملکرد خاص.
A small ridge or keel-like structure often used in classification.
- NOUN
example
معنی(example):
کارینولا یافت شده بر روی حشره در شناسایی آن کمک میکند.
مثال:
The carinula found on the insect helps in identification.
معنی(example):
در حشرهشناسی، وجود کارینولا مهم است.
مثال:
In entomology, the presence of a carinula is significant.
معنی فارسی کلمه carinula
:
کارینولا، اصطلاحی در علم حشرهشناسی برای توصیف ساختارهای کوچک با عملکرد خاص.