معنی فارسی carnivority
B1گوشتخواری، به معنای تمایل به خوردن یا وابستگی به غذاهای گوشتی است.
The quality or condition of being a carnivore; the tendency to consume meat.
- NOUN
example
معنی(example):
شیرها به دلیل شکار حیوانات دیگر برای غذا، نمایانگر گوشتخواری هستند.
مثال:
Lions exhibit carnivority as they primarily hunt other animals for food.
معنی(example):
مطالعه گوشتخواری به ما کمک میکند تا روابط شکارچی و شکار را درک کنیم.
مثال:
The study of carnivority helps us understand predator-prey relationships.
معنی فارسی کلمه carnivority
:
گوشتخواری، به معنای تمایل به خوردن یا وابستگی به غذاهای گوشتی است.