معنی فارسی carnous

B1

گوشتی، اشاره به بافت یا ماده‌ای که پر از گوشت باشد و معمولاً در مورد مواد غذایی به کار می‌رود.

Describing a texture or substance that is fleshy or rich in meat.

example
معنی(example):

بافت گوشتی میوه آن را بسیار جذاب کرده بود.

مثال:

The carnous texture of the fruit made it very appealing.

معنی(example):

او غذاهای گوشتی را که شامل مقدار زیادی گوشت باشد، ترجیح می‌دهد.

مثال:

He prefers carnous dishes that include lots of meat.

معنی فارسی کلمه carnous

: معنی carnous به فارسی

گوشتی، اشاره به بافت یا ماده‌ای که پر از گوشت باشد و معمولاً در مورد مواد غذایی به کار می‌رود.