معنی فارسی carnosities

B1

چندین برآمدگی گوشتی، حالت‌هایی که در آن برآمدگی‌های متعدد بر روی پوست یا بافت ظاهر می‌شوند.

Multiple instances of excessive tissue growth occurring in various locations.

example
معنی(example):

بیمار چندین برآمدگی گوشتی داشت که نیاز به نظارت داشت.

مثال:

The patient had several carnosities that required monitoring.

معنی(example):

پزشکان معمولاً برآمدگی‌های گوشتی را در معاینه‌های روتین بررسی می‌کنند.

مثال:

Doctors often examine carnosities during routine check-ups.

معنی فارسی کلمه carnosities

: معنی carnosities به فارسی

چندین برآمدگی گوشتی، حالت‌هایی که در آن برآمدگی‌های متعدد بر روی پوست یا بافت ظاهر می‌شوند.