معنی فارسی carsmith
B2ماشینساز، کسی که مهارت در ساخت و تعمیر اجزای خودرو دارد.
A person skilled in crafting or repairing automobiles.
- NOUN
example
معنی(example):
ماشینساز یک اگزوز سفارشی برای خودروی من ساخت.
مثال:
The carsmith crafted a custom exhaust for my car.
معنی(example):
یک ماشینساز ماهر میتواند عملکرد خودرو را بهبود بخشد.
مثال:
A skilled carsmith can improve a vehicle's performance.
معنی فارسی کلمه carsmith
:
ماشینساز، کسی که مهارت در ساخت و تعمیر اجزای خودرو دارد.