معنی فارسی carsickness
B1بیماری حرکتی، حالت تهوع ناشی از حرکات خودرو.
A condition where a person feels nauseous in a moving vehicle.
- NOUN
example
معنی(example):
او در طول رانندگی طولانی احساس بیماری حرکتی کرد.
مثال:
He felt carsickness during the long drive.
معنی(example):
بیماری حرکتی میتواند سفر را ناراحتکننده کند.
مثال:
Carsickness can make travel uncomfortable.
معنی فارسی کلمه carsickness
:
بیماری حرکتی، حالت تهوع ناشی از حرکات خودرو.