معنی فارسی cartwrighting

B1

فرایند ساخت و تعمیر وسایل نقلیه چرخدار بخصوص چرخ‌های چوبی.

The trade of making and repairing carts, especially wooden ones.

example
معنی(example):

کارگردانی چرخ شامل ساخت و تعمیر چرخ‌های چوبی می‌شود.

مثال:

Cartwrighting involves building and repairing wooden carts.

معنی(example):

او کارگردانی چرخ را از پدرش که یک هنرمند ماهر بود آموخت.

مثال:

He learned cartwrighting from his father, who was a skilled craftsman.

معنی فارسی کلمه cartwrighting

: معنی cartwrighting به فارسی

فرایند ساخت و تعمیر وسایل نقلیه چرخدار بخصوص چرخ‌های چوبی.