معنی فارسی cascadable

B1

قابلیت یا ویژگی‌ای که به نتایج و اجزا اجازه می‌دهد که به صورت توالی به هم متصل شوند.

A capability or feature that allows results and components to be connected in a sequence.

example
معنی(example):

نرم‌افزار به گونه‌ای طراحی شده است که برای یکپارچگی آسان‌تر کاسکاد شود.

مثال:

The software is designed to be cascadable for easier integration.

معنی(example):

بسیاری از عملکردهای مدرن می‌توانند کاسکاد شوند که به سیستم‌های پیچیده‌تر اجازه می‌دهد.

مثال:

Many modern functions are cascadable, allowing for more complex systems.

معنی فارسی کلمه cascadable

: معنی cascadable به فارسی

قابلیت یا ویژگی‌ای که به نتایج و اجزا اجازه می‌دهد که به صورت توالی به هم متصل شوند.