معنی فارسی caseful

B2

حالت یا وضعیت داشتن کیفی پر از اشیاء.

An adjective describing something that is full of a particular type of item, especially in a case.

example
معنی(example):

کیف پر از مدارک او به خوبی سازماندهی شده بود.

مثال:

Her caseful of documents was well organized.

معنی(example):

او یک کیف پر از لوازم برای پروژه حمل می‌کرد.

مثال:

He carried a caseful of supplies for the project.

معنی فارسی کلمه caseful

: معنی caseful به فارسی

حالت یا وضعیت داشتن کیفی پر از اشیاء.