معنی فارسی casemaking
B1عمل یا فرآیند ساخت یک جعبه یا محفظه برای نگهداری اشیاء.
The act or process of making a case or box for storage.
- NOUN
example
معنی(example):
این شرکت در ساخت جعبه برای مبلمان سفارشی تخصص دارد.
مثال:
The company specializes in casemaking for custom furniture.
معنی(example):
ساخت جعبه بخشی مهم از فرآیند تولید است.
مثال:
Casemaking is an important part of the manufacturing process.
معنی فارسی کلمه casemaking
:
عمل یا فرآیند ساخت یک جعبه یا محفظه برای نگهداری اشیاء.