معنی فارسی casked

B1

در بشکه قرار دادن، به معنای ذخیره کردن مایع در بشکه برای حفظ طعم و ویژگی‌های آن.

To store liquid in a cask for purposes of preservation and flavor development.

example
معنی(example):

شراب برای بلوغ در بشکه قرار داده شد.

مثال:

The wine was casked for aging.

معنی(example):

کارخانه آبجوسازی آبجو را برای چند هفته در بشکه قرار داد.

مثال:

The brewery casked the beer for a few weeks.

معنی فارسی کلمه casked

: معنی casked به فارسی

در بشکه قرار دادن، به معنای ذخیره کردن مایع در بشکه برای حفظ طعم و ویژگی‌های آن.