معنی فارسی casklike
B1شبیه جعبه، به اشیایی اشاره دارد که شکل یا ویژگیهای ظاهری نزدیک به جعبه دارند.
Resembling a cask in shape or design.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ظرف طراحی شبیه جعبهای داشت تا نگهداری راحت باشد.
مثال:
The vessel had a casklike design for easy storage.
معنی(example):
آنها یک ظرف شبیه جعبه برای تخمیر ایجاد کردند.
مثال:
They created a casklike container for fermentation.
معنی فارسی کلمه casklike
:
شبیه جعبه، به اشیایی اشاره دارد که شکل یا ویژگیهای ظاهری نزدیک به جعبه دارند.