معنی فارسی castrametation
B1کاسترمتیشن به هنر و علم برپایی و ترتیب دادن اردوگاههای نظامی اشاره دارد.
The process of planning and organizing a military camp.
- NOUN
example
معنی(example):
کاسترمتیشن شامل ترتیب دادن اردوگاه نظامی است.
مثال:
Castrametation involves the arrangement of a military camp.
معنی(example):
ژنرالهای رومی در کاسترمتیشن مهارت داشتند.
مثال:
The roman generals were skilled in castrametation.
معنی فارسی کلمه castrametation
:
کاسترمتیشن به هنر و علم برپایی و ترتیب دادن اردوگاههای نظامی اشاره دارد.