معنی فارسی castrensial

B1

کاسترنسیال، مربوط به عقیم‌سازی یا اثرات آن.

Pertaining to castration or its effects.

example
معنی(example):

مطالعه کاسترنسیال به درک بهتر سلامت حیوانات کمک کرد.

مثال:

The castrensial study contributed to better understanding of animal health.

معنی(example):

تحقیقات در مسائل کاسترنسیال برای روش‌های دامپزشکی ضروری است.

مثال:

Research in castrensial issues is vital for veterinary practices.

معنی فارسی کلمه castrensial

: معنی castrensial به فارسی

کاسترنسیال، مربوط به عقیم‌سازی یا اثرات آن.